- حفاری کردن
للحفر
معنی حفاری کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- حفاری کردن
Drill, Excavate
- حفاری کردن
percer, creuser
- حفاری کردن
ছিদ্র করা , খনন করা
- حفاری کردن
سوراخ کرنا , کھدائی کرنا
- حفاری کردن
delmek, kazmak
- حفاری کردن
kuchimba
- حفاری کردن
perforar, excavar
- حفاری کردن
bohren, ausgraben
- حفاری کردن
сверлити , викопувати
- حفاری کردن
wiercić, wykopać
- حفاری کردن
钻孔 , 挖掘
- حفاری کردن
perfurar, escavar
- حفاری کردن
perforare, scavare
- حفاری کردن
boren, opgraven
- حفاری کردن
сверлить , раскапывать
- حفاری کردن
เจาะ , ขุด
- حفاری کردن
mengebor, menggali
- حفاری کردن
छेद करना , खुदाई करना
- حفاری کردن
לקדוח , לחפור
- حفاری کردن
穴を開ける , 掘削する
- حفاری کردن
구멍을 뚫다 , 발굴하다
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فرخمیدن، بخیدن، حلاجت، فاخیدن، فلخودن، فلخمیدن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
پنبه زدن فرخمیدن فلخمیدن واخیدن، سنجیدن ته و تو در آوردن مو شکافی
کفاره دادن: (دی سجده همی کردی کردی گنهی هایل می نوش گناهت را امروز کفارت کن)، (امیر معزی)
